راه توسل می رسد به توکل !
نقل از خلبان دوران دفاع مقدس :
همیشه دعا می کردم اگر قرار است کشته شوم با گلوله یا ترکش بمیرم ، توی آتش زنده زنده نمیرم .
هواپیما که زمین خورد ، توی کابین گیر افتاده بودم ، هواپیما آتش گرفته بود ، بچه ها با دست خاک می ریختند روی آتش ، ولی زورشان به
آتش نمی رسید !
*پیش خودم گفتم : یا ابالفضل ! تو یه کاری بکن . این خدا که به فکر ما نیست !!
**کشیدندم بیرون ،پایم که به زمین رسید ، زخم و کوفتگی را فراموش کردم فقط دویدم که از آتش دور شوم
....
*حالا شده حکایت من !
همان آتش گرفته !
**بخواه که دویدن و رها شدن بعدش را هم بچشم .
از متن ، مهم تر :
1 . اصلا هم صحبت معنویت و این حرفا نیست اتفاقا همه اش دنیای است .
2 . این روزهای باقیمانده از سال ، بدجوری اعصاب ندارم . خدا رحم کند به میهمان های عید !
3 . یه وقتی حرفی می خواهی بگویی به کسی هرچه می گردی آدمش را پیدا نمی کنی . آن حرف نگفته هم ولت نمی کند که نمی کند . تا خوب بچلاندت !
4 . امان از وقتی که چشمه ی چشمت خشک شود .
5 . سال 89 ام شبیه 81 شد . این یعنی سقوط کرده ام با سر .
6 . دو ساعت پیش پست دیگری این جا بود که الان نیست ! دیر رسیدی جانم !